لــعل سـلـسـبیــل

مصیبت است بستن بند کفش؛
وقتی به خیال توام.
*
بارون اومد جرجر خبر از تو نیومد؛
صدای زنگ گوشی­ام را عوض می­کنم.
*
بهار را بعد زمستان؛
تو را پیش خودم باور دارم.
*
برگ با بهار، عاشقانه­ی من با تو
می­آید.
*
برق چشمان تو که برود؛
دنیای من خاموش می­شود.
*
می­شناسی­ام؟
سال­هاست به پنجره قلب تو سرک می­کشم.
*
جرعه جرعه، ذره ذره
هنوز باور ندارم هستی؛
هضم و جذب تو سخت است.
*
قلبم از انتظار زنگ گرفته؛
بی زحمت یک قوطی رنگ بگیر،
به کل زندگی­ام بپاش.

 *
احمقانه فکر می­کنم
که عاشقانه به من فکر می­کنی.


نوشته شده در جمعه 90/6/18ساعت 1:22 عصر توسط هـاجـر زمـانـی نظرات ( ) | |

Design By : LoxTheme.com